معنی نوعی گریس نسوز

حل جدول

نوعی گریس نسوز

والوالین


گریس

روغن صنعتی


نسوز

معادل فارسی پیرکس

فرهنگ عمید

نسوز

چیزی که در آتش نسوزد، ناسوز: آجر نسوز، پنبهٴ نسوز، صندوق نسوز،


گریس

مادۀ جامد یا نیمه‌جامد که از چربی‌های گوناگون و استئارین‌ها به‌دست می‌آید و به‌منظور روان کردن قطعات صنعتی و جلوگیری از زنگ زدن آن‌ها به‌کار می‌رود،

لغت نامه دهخدا

گریس

گریس. [گ ِ] (اِ) مصحف «کربس »، «کربش » (دهخدا) و گربز، و کریس. (حاشیه ٔ برهان چ معین). مکر و حیله و فریب. (برهان). گریسته بمعنی فریب. (آنندراج). || چاپلوسی. (برهان).


نسوز

نسوز. [ن َ] (نف مرکب) که به آتش تباه نشود. قائم النار. (یادداشت مؤلف). ناسوز. که نمی سوزد. که از آتش گزند نمی بیند. ناسوزنده: آجر نسوز. پنبه ٔ نسوز. خاک نسوز. صندوق نسوز.

فرهنگ معین

گریس

(گِ) [انگ.] (اِ.) روغن، چربی.

فرهنگ فارسی هوشیار

گریس کاپ

انگلیسی (گریس خور پیاله گریس) روغن خور پیاله ی روغن


گریس

روغن، چربی


نسوز

ناسوزنده، چیزی که در آتش تباه نشود

فارسی به عربی

گریس

دهن


نسوز

ضد الحریق

فارسی به آلمانی

گریس

Fett (n), Fetten, Schmiere (f), Schmieren

فارسی به انگلیسی

نسوز

Fireproof, Flameproof

معادل ابجد

نوعی گریس نسوز

549

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری